هفت شهر عشق
 
راه حق یکی ست و آن راه علی ست...
وبلاگی شامل معارف اسلامی و دفاع از حریم وحقانیت اهل بیت علیهم السلام
جمعه 1 دی 1391برچسب:, :: 16:18 ::  نويسنده : سجاد آذریان

 «يا ايها الانسان إنك كادحٌ الي ربك كدحاً ‌ فملاقيه»[1]

 

«و من يخرج من بيته مهاجراً الي الله و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع أجره علي الله»[2]

شهيد حاج اميني همون شهيد معروف كه خيلي زيبا هم به شهادت رسيده است،‌ يك وصيت نامۀ فوق العاده خواندني دارد كه خيلي زيبا و پر سوز نوشته شده است، ابتداي اين وصيت نامه مي نويسد: دستنوشته ای از شهید حاج امینی

بعد از مدتها كشمكش دروني كه هنوز هم آزارم مي دهد،براي رهايي از اين زجر به اين نتيجه رسيدم،و آن در اين جمله خلاصه مي شود:

(خدايا عاشقم كن)...

 

چرا عشق را مي طلبيم؟

شهيد مطهري رحمه الله در كتاب جاذبه و دافعه حضرت علي عليه السلام مي گويد: «تهذيب نفس مانند آن است كه مقداري براده آهن را با شيشه خرده يا خاك مخلوط بشود چگونه براده هاي آهن را جدا مي كنيد؟ اينكه انسان رذايل اخلاقي را اصلاح و تهذيب كند همين قدر سخت است ولي آدم عاقل يك آهنربا بر مي دارد و با راحتي اين كار را انجام ميدهد و ايشان مي نويسد آهن رباي تهذيب نفس هم عشق خدا و اولياء ‌اوست.»[3]

هر كه جامد ز عشقي چاك شد             او ز حرص و عيب كلي پاك شد

عشق كيميايي است كه به آدم نيرو و انرژي مي دهد،‌شور و شوق مي دهد، لذت و مستي مي دهد و همه چيز را براي آدم زيبا مي كند حتي سخت ترين مشكلات را چون همه را اراده حضرت دوست     مي بيند لذا حضرت زينب(سلام الله علیها) بعد از حادثه عاشورا مي فرمود:‌« ما رأيت الا جميلا»[4]

عشق تلخي ها را شيرين مي كند، سختي ها را آسان مي كند.

از محبت خارها گل مي شود        از محبت سركه ها مل مي شود

از محبت تلخ ها شيرين شود        از محبت جان علي خل مي شود

در روايت آمده است: روزي حضرت داوود در حال عبور از بیابانی مورچه ای را دید که مرتب کارش این است که از تپه ای دانه های خاک برمی دارد و به جای دیگر می ریزد، خواست از خداوند که از راز این کار آگاه شود ...، مورچه به سخن آمد و گفت: معشوقی دارم که شرط ازدواج خود را آوردن تمام خاکهای آن تپه در این محل قرار داده است؛

حضرت فرمود: با این جثّه کوچک، تو تا کی می توانی خاکهای این تلّ بزرگ را به محل مورد نظر منتقل کنی، و آیا عمر تو کفایت خواهد کرد؟؛ مورچه گفت: همه اینها را می دانم، ولی خوشم اگر در اره این کار بمیرم به عشق محبوبم مرده ام؛

در اینجا حضرت داوود علیه السلام منقلب شد و فهمید این جریان درسی است برای او.

عشق خدا ويژگي هايي دارد كه اون رو از عشق هاي زميني جدا مي كند واين ويژگي ها باعث مي شود كسي كه عاشق خدا مي شود حاضر نباشد با هيچ چيز ديگري اين محبت را عوض كند اين همان مطلبي است كه امام سجاد (علیه السلام)مي فرمايد:‌ :«من ذا الذي ذاق حلاوة‌ محبتك فرام منك بدلا».

برخي از اين ويژگي ها عبارت است از:‌

1. انتها ندارد:

تو مپندار كه مجنون سر خود مجنون شد        از سمك تا به سماكش كشش ليلي بود

خدايي محبوبي است كه هرچه به او نزديك تر شوي بيشتر بر تو جلوه مي كند و بيشتر شعله هاي عشقش فرد را مي سوزاند و اين مسير انتها ندارد چون اين بي انتها است،‌شيخ رجبعلي خياط به شاگردانش دستور داده بود وقتي چشمشون به نامحرم مي افته، چشمشون رو برگردونند و بگويند:‌«يا خير حبيب و محبوب صل علي محمد وآل محمد»، يعني چشمت را از اين جمالهاي كوچك و ظاهري ببند تا چشم دلت باز شود و بتواني محبوب اصلي و واقعي عالم را ببيني آن وقت مي فهمي زيبا كيست؟ و زيبايي يعني چه؟ فرمود:‌«إن الله جميلٌ و يحب الجمال»[5] فقط زيبايي او را هر كس و ناكسي لياقت ندارد ببيند، نه اينكه او مخفي باشد، حافظ قشنگ مي گه:

کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را؟
کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را؟

غیبت نکرده ای که شوَم طالب حضور
پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را

با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را

رسوای عالمی شدم از شور عاشقی
ترسم خدا نخواسته رسوا کنم تو را

، او آشكار است ما متاسفانه كوريم و چشم خدا بين نداريم، وگرنه از اميرالمؤمنين(علیه السلام) پرسيدند:‌آيا خدايت را ديده اي؟‌ جضرت فرمود: خدايي ار كه نديده باشم نمي پرستم، اما چگونه مي توان آن را ديد، حضرت فرمود:‌ به حقائق الايمان[6]. اگر چشم را بر غير ببندي، همه جا او را مي بيني و از ديدن مظاهر جمال و جلال او مست و شيدا مي شوي،‌ گفت:

به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست    عاشقم بر همه عالم،‌كه همه عالم از اوست

در ويژگي هاي بهترين معشوق گفتيم، بايد بهترين باشد يادتون هست، حالا يك چيز بگويم كه دلت قرص شود،‌شماهايي كه مي خواهيد راه عاشقي او را طي كنيد، يک وقتي بين راه فكر نكنيد از ديگراني كه در لجن زار دنيا مشغول مخلوقات او هستند كم داريد، تا به حال فكر كرديد اينكه اول نماز، اول سوره حمد را مي گوییم: الحمد لله رب العالمين به چه معناست؟ ، چه كسي مي تونه بگه،‌....

معناي تحت الفظي فايده نداره،‌بايد حقيقت مفهوم را بفهمي تا لذت ببري و به محبوبت هميشه بنازي، اگر به تفسير مراجعه كني مي بيني كه «ال» يعني همه ستايش ها[7]،‌اما ستايش يعني چه؟ ما وقتي يك آدم زيبا يا قوي مي بينيم مي گوييم: چه قدر زيباست، معركه است، ‌فوق العاده است و ... اين يعني ستايش آن زيبايي،‌به طور كلي ستايش جايي انجام مي شود كه كمالي باشد وگرنه كسي يك چيز بي كمال را ستايش نمي كند، حالا ما مي گوييم: «همه ستايش ها» «لِله» يعني فقط مخصوص خداست يعني هيچ كس و هيچ چيز لايق ستايش نيست زيرا كمالي از خودش ندارد هيچ كس و هيچ چيز؛      مي فهمي؟!، همه از يار ما دارند هرچه دارند، زيبايي را چه كسي داد؟!، بالقوه قدرت را كه داد كه فرد بتواند با ورزش بتواند آن را بالفعل كند و همه كمالات را او داده و خودش هم همه كمالات را به صورت مطلق دارد، نهايت همه كمالات است، فقط تو بايد دلت را دل كني تا بتواند كمالات او را بفهمد، درك كند؛ اين است كه خدا مي فرمايد:‌«لهم قلوبٌ لا يفقهون بها»[8]

2. وفاداري و ماندگاري:

در دنيا تمام نمي شود بلكه دنيا مقدمه پذيرايي او از عشاق و محبينش است، تازه مرگ حكم وصال محبوب را دارد و به همین خاطر عاشقان الله یعنی اهل بیت (علیه السلام) یا شهدا از مرگ هراسی نداشته اندبلکه مشتاق بوده اند؛ و با اشک شهادت را طلب می کردند، و آرزوی آن را داشته اند و اساسا روایت داریم اگر کسی آرزوی شهادت نداشته باشد نفاق در دل دارد، یعنی با محبوبش صادق نیست زیرا کدام عاشق است که آرزوی وصال نداشته باشد به همین خاطر خدا در قرآن می فرماید: اگر اولیاء خدا هستید «فتمنّوا الموت ان کنتم صادقین»[9] مانند حضرت قاسم که وقتی امام حسین علیه السلام فرمودند: «کیف الموت عندک» پاسخ داد: «أحلی من العسل»[10]. و خدا هم مشتاق آنهاست لذا این آیه خیلی شیرین است: «یا أیها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیهً مرضیه فأدخلی فی عبادی ...» که در مورد امام حسین علیه السلام تفسیر شده است که مصداق مهم نفس مطمئنه بوده است[11] و وقتی عاشق الله می میرد، خدای عزوجل ملائکه ای را جهت استقبال او می فرستد و تازه پرده ها کنار می رود و عاشق به معشوق می رسد و چه حال و هوایی دارند عاشقان خدا بعد از مرگ، در روایت دارد: بهشت به سلمان مشتاق تر از سلمان به بهشت است. و حتی در این دنیا کم کم عالم را خدا در تحت تصرف دوست و محبوبش قرار می دهد و برخی اختیارات را به او می دهد، اهل بیت علیهم السلام مصداق کامل اولیاء الله هستند که صاحب کرامات و دعای مستجاب بوده اند، مانند اینکه در همان كتاب از عبد الله بن عطاء مكّي نقل شده است كه مي گويد: من در مكّه مشتاق ديدار امام باقر عليه السّلام بودم، به مدينه رفتم و جز شوق ديدار آن حضرت هدفي از رفتن به مدينه نداشتم. همان شب ورودم با باران و سرماي شديدي روبرو شدم، از اين رو نيمه ي شب به در خانه ي آن حضرت رفتم، با خودم گفتم؛ اكنون در بزنم يا منتظر بمانم تا صبح شود؟ من در اين باره مي انديشيدم كه ناگاه صدايي شنيدم كه به كنيزش مي گفت: در را براي ابن عطاء باز كن كه امشب سرما خورده و آزار ديده است. مي گويد: كنيز آمد، در را باز كرد و من وارد شدم.

 

ولی شیعیان مخلص هم به کرامتی از طرف محبوبشان نائل می شوندوچيزهايي مي ديدند و مي دانستند كه افراد عادي از آنها بي خبر بودند

به طور مثال پيرمردي در بازار بار بر دوش خود مي گرفت و مي برد. از جايي رد مي شد بچه اي از طبقه چندم ساختماني افتاد گفت بإذن خدا بايست، بچه جلوي دستش ايستاد، دست بچه را گرفت و به زمين گذاشت، مردم آمدند لباس را تكه پاره كردند كه ببرند. گفت چرا لباسهاي مرا پاره مي كنيد؟ گفتند چون تو معجزه كردي. گفت من كاري نكردم. عمري به خدا چشم گفتم. خدا خودش گفته عبد من هر چه تو بگويي من چشم مي گويم، بچه هاي زيادي تصادف مي كنند و مي ميرند ولي من حالش را ندارم كه بچه اي جلوي چشمم بميرد گفتم خدايا نگه اش دار خدا هم نگه مي دارد.

3. عشق الهي دو طرفه است:

از ابعاد ديگر شيريني عشق الهي اين است كه يار ما،‌ ما را از خودمان بيشتر دوست دارد و قبل از اين كه ما باشيم ما را با محبتش آفريده و قبل از اينكه او را بشناسيم، ما را به محبتش مورد لطف و نعمت قرار داده و اگر من و تو،‌به او توجه كرديم امروز، طالب عشق او شده ايم چون او نظر با محبتي كرده است.

تا كه از جانب معشوق نباشد كششي       كوشش عاشق بيچاره به جايي نرسد

قرآن مي فرمايد: «تاب عليهم ليتوبوا». توبه/ 118[12] . او ما راطلب كرد در حالي كه در حال معصيتش بوديم، اوامرش را ترك  كرديم و نهي هاي او را بهاء نداديم ولي او به فضلش از ما نااميد نشد و يك فرصت ديگر داد، فرمود: «يا عبادي الذين اسرفوا علي انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله»[13]. بارها در قرآن فرمود: «توبوا الي الله توبة نصوحا». توبه را ما به صورت يك مطلب كليشه اي شنيده ايم، توبه يعني بنده من برگرد؛ من منتظرم، من را به مخلوقاتم نفروش با من باش هرچه بخواهي به تو مي دهم.

با خدا باش پادشاهي كن  بي خدا باش هرچه خواهي كن

و من علي كل شيء قديرم، من ارحم الراحمينم، من غفور و كريمم و من دوستت دارم پس دوستم داشته باش، اما همان گونه خودش فرمود: « إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً »[14] اما ما فراري هستيم، اما ما به عروسكها و اسباب بازي هايمان دل خوش شده ايم و حاضر نيستيم از دنيا و ما فيها دل بكنيم و همه چيز از اين نقطه آغاز مي شود كه تو حاضر شوي براي او قرباني كني تا نزديك شوي،‌ چون قرباني از قرب        مي آيد، اما او براي قرباني، گوسفند نمي خواهد،‌ اسماعيل مي خواهد، علي اكبر مي خواهد، يعني محبوبت را بايد قرباني كني تا طلبت را نشان دهی، قرآن مي فرمايد:‌ «لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون»[15]، و روايت داريم ايمان كامل نمي شود مگر اينكه خدا را بر همه چيز ترجيح دهد[16] بهترين قرباني ،‌ عشق هاي زميني گذشته تو است،‌ تصميم بگير، معامله با خدا توش ضرر نيست شك نكن،‌اين دو روزه مي گذره بعد پشيمان مي شي و ديگر فايده ندارد. اما امروز خدا خريدار من و توست،‌اگر ما هم جواب محبت هاي او را با بي معرفتي و بي محبتي ندهيم.مي دوني خداي مهربان چرا قيامت بنده هايش را كه اينقدر دوست دارد عذاب مي كند؟چون يك عمر صداشون كرده و محبت كرده ولي آنها لياقت محبت او را نداشتند واو را نخواستند واو را ارزان فروختند. اين يك فرصت است كه به آبروي امام حسين علیه السلام(امام عشق)در اختيار ما قرار داده شده است، امامي كه صحنه اي ساخت كه بالاترين صحنه عاشقي يك انسان با خدا شد و رو دست ندارد، همه عزيزانش را آورد و قرباني كرد به عشق محبوبش،‌ وقتي علي اصغرش قرباني شد،‌ خون را به آسمان ريخت و فرمود:« هون ما نزل بى انه بعين اللَّه »[17] علي اكبرش را قرباني كرد و ارباً اربا ديد و وقتي عباسش فدا شد فرمود: «إنكسر ظهري» و تا جايي رفت كه خودش هم فداي محبوبش شد و مقام سيدالشهدائي را تا ابد نصيب خودش كرد، ما مي خواهيم عاشقي را از مولاي عاشقان حضرت ابي عبدالله علیه السلام ياد بگيريم آن هم در محرم، ‌اين همان است كه فرمود: «في ايامٍ دهركم نفحاتٍ علي فتعرضوا بها»[18]. دوستان؛‌شايد ديگر تو عمرتون از اين نسيم هاي رحمت نورزد، اينجا جايي است كه تو بايد مانند حر سرنوشت دنيا و آخرتت را رقم بزني يادت باشد،‌جهنمي ها در جهنم مي گويند: «لو كنا نسمع او نعقل ما كنا من اصحاب السعير»

نظرات شما عزیزان:




درباره وبلاگ

با سلام. در این وبلاگ سعی شده گوشه ای از معارف اهل بیت علیهم السلام و تشیع برای استفاده عزیزان ذکر شود و از حریم ولایت و امامت دفاع شده وحقانیت ایشان بر همگان اثبات شود. دوستانی که شبهات و سؤالاتی در این زمینه دارند می توانند در بخش نظرات آن را مطرح کرده و پاسخ آن را دریافت نمایند. از عزیزان انتظار دارم با انتقادات و پیشنهادات سازنده خودشان جهت ابلاغ واقعیت تشیع به همگان و هرچه بهتر شدن وبلاگ ما را یاری نمایند. به امید روزی که دیگر نیاز نباشد حقانیت اهل بیت اثبات شود... اللهم عجل لولیک الفرج با تشکر سجاد آذریان
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شیعه همیشه جواب می دهد... و آدرس shia-ahlebayte.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 109
بازدید دیروز : 68
بازدید هفته : 177
بازدید ماه : 177
بازدید کل : 77385
تعداد مطالب : 11
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1